
این یک داستان نیست. یک روایت است. روایت زندگی طنین…
چکیده:
روایت زندگی طنین...
رحم مادر امن ترین جای دنیا برای نوزادان.
کودک قصه ما از همان نقطه امن تراژدی زندگی اش شروع شد و ادامه یافت.
اعتیاد مادر از طریق خون به جنین و بعدتر نوزاد تازه متولد شده منتقل شد و او معتاد به دنیا آمد.
چهره کودک بخاطر اعتیاد ناخواسته سیاه بود و معصومیت و مظلومیت بیش از حدی در چشمانش موج میزد.
ساعتهای زیادی در خواب و نشئگی در کنار مادر آرام میگرفت اما امان از زمان خماری و بی اثر شدن مواد در تن نحیفش.
این طفل زبان بسته بی کس و تنها وق میزد و کبود میشد و گریه تنها مأمن و پناه او بود.
چرا که مادرش بیش از نگرانی برای نوزادش نگران بی دوا ماندن خود بود.
این کودک و هزاران کودک مانند او ناخواسته مجبور میشوند برای تامین هزینه مواد خود و والدین خود از همان طفولیت گدایی یا کار کنند و کودکی نکرده بزرگی کنند.